ریشۀ اصلیِ قیامِ امام حسین علیه السلام
سه شنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۴۰:۲۸به گزارش روابط عمومی مدرسه علمیه الزهرا(س) زنجان، مراسم تاسوعای حسینی با سخنرانی سرکارخانم بدری، مداحی خانم رقیه حیدری و قرائت زیارت عاشورا و مدیحهسرایی و درخاتمه پذیرایی با شیر و خرما و چای و پخش ۸۰پرس غذای گرم به خواهران حاضر در جلسه به صورت بیرونبر به جهت رعایت پروتکل های بهداشتی انجام شد.
سرکار خانم بدری سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: نه میتوانیم بگوییم که حضرت برای «تشکیلِ حکومت» قیام کرد، و نه میتوانیم بگوییم حضرت برای «شهید شدن» قیام کرد. امام حسین - علیهالسّلام - هدفِ دیگری داشت که رسیدنِ به آن «هدف»، حرکتی را میطلبید که این حرکت، یکی از این دو «نتیجه» را داشت. پس حکومت یا شهادت، هیچکدام «هدف» نبودند، بلکه دو «نتیجه» بودند.
هدف آن حضرت عبارت بود از انجام دادنِ یک «واجبِ عظیم» از واجباتِ دین که آن را هیچکس قبل از امام حسین انجام نداده بود؛ چون زمینۀ انجامِ این واجب، در زمانِ امام حسین پیش آمد.
دو نوع انحراف وجود دارد: گاهی مردم، فاسد میشوند، امّا احکامِ اسلامی از بین نمیرود، امّا گاهی هم مردم، فاسد میشوند، هم حکومتها، هم علمای دین، بهطوریکه حقایقِ اسلام، تحریف و منکر را معروف و معروف را منکر، و خطّ اسلام را عوض میکنند. آن حکم، حکمِ «تغییرِ وضع» و «تجدیدِ حیات»، یا به تعبیرِ امروز، «انقلاب» است که مربوط به «برگرداندنِ جامعۀ منحرف به خطّ اصلی» و «تضمینکنندۀ زنده شدنِ اسلام» است، اگر جامعۀ اسلامی «منحرف» شد و این انحراف، به جایی رسید که «خوفِ انحرافِ کلّ اسلام» بود، تکلیف چیست؟
این استاد و مبلغه فعال در ادامه افزود: شرطِ دیگر، آن است که «زمینه» و «موقعیّت» برای انجامِ آن، مساعد باشد؛ چون خدای متعال، به چیزی که «فایده» ندارد و «اثر» نمیبخشد، تکلیف نکرده است. البتّه مراد از فراهم بودنِ موقعیّت، این نیست که «خطر»ی در پی نباشد، بلکه غرض این است که «پیامِ» قیام، به مردم منتقل خواهد شد وجودِ «خطر»، این «تکلیف» را ساقط نمیکند، بلکه انجامِ این تکلیف، همیشه توأم با خطر است. امام خمینی نیز از خطر نهراسید و هدف و تکلیفِ خود را قیام دانست. از اینرو، انقلابِ اسلامی، پرتوی از قیامِ عاشورا است، با این تفاوت که آن قیام به نتیجۀ شهادت انجامید و این انقلاب، به نتیجۀ برپاییِ حکومتِ اسلامی.
در زمانِ امام حسین - علیهالسّلام - هم «انحرافِ اساسی در اسلام» به وجود آمد و هم «فرصتِ مساعد برای اثرگذاری» . اوّلاً، بعد از معاویه، کسی به حکومت رسید که حتّی «ظواهرِ اسلام» را هم رعایت نمیکرد، چنانکه اهلِ شُرب خَمر و فسادهای جنسیِ واضح و شعرسرایی بر رّد دین و مخالفتِ علنی با اسلام بود، ولی چون به عنوانِ ریاست بر جامعۀ اسلامی در قدرت قرار گرفته بود، نمیخواست اسمِ اسلام را براندازد. حاکمِ فاسد، جامعه را نیز فاسد میکند؛ چون بر جامعه و مردم، اثر میگذارد. ثانیاً، «زمینه» هم آماده است؛ یعنی فضای جامعۀ اسلامی، طوری است که ممکن است «پیامِ» امام حسین به گوشِ انسانها در همان زمان و در طولِ تاریخ برسد، درحالیکه اگر در زمانِ معاویه، امام حسین(ع) میخواست قیام کند، پیامِ او دفن میشد؛ زیرا سیاستها بهگونهای بود که مردم نمیتوانستند حقّانیتِ سخن را دریابند. ازاینرو، ایشان 10سال در زمانِ خلافتِ معاویه، امام بود، ولی قیام نکرد.
امام حسین(ع) قیام کرد تا آن واجبِ بزرگی را که عبارت از «تجدیدِ بنای نظام و جامعۀ اسلامی»، یا «قیام در مقابلِ انحرافاتِ بزرگ در جامعۀ اسلامی» است، انجام دهد، که این خودش، یک «مصداقِ بزرگِ امر به معروف و نهی از منکر» است.
آن حضرت در مناسبتهای مختلف، به همین معنا اشاره کرده است: همانا من براى سركشى و خودنمایی و فساد و ظلم، قیام نكردم، به یقین كه من برای اصلاح در میانِ امّتِ جدّم، قیام كردم و میخواهم به نیكی، سفارش و از بدی، نهی كنم، و مطابقِ سيرۀ جدّم، و پدرم علىبنابىطالب رفتار مینمایم. و من شما را به کتابِ خدا و سنّتِ پیامبرش فرا مىخوانم؛ چراکه سنّتِ او را میرانده و بدعت را زنده کردند.
گفتنی است در ادامه سخنرانی ،ذاکر اهل بیت علیهم السلام به مدیحهسرایی و سینه زنیپرداختند.