کد مطلب: 125988

نشست پژوهشی عاشورایی

شنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۱۳:۴۱

نشست پژوهشی «زندگی خفت بار در وارونگی ارزش‌ها؛ نگاهی دوباره به واقعه عاشورا» با حضور سرکار خانم دکتر طرلان حیدری روز چهارشنبه 19 مرداد ساعت 10:30 به صورت حضوری و مجازی برگزار گردید.

به گزارش روابط عمومی مدرسه علمیه الزهرا(س) زنجان، معاون پژوهش مدرسه مذکور، خانم طاهری‌نژاد طی برگزاری نشست پژوهشی با سخنرانی دکتر طرلان حیدری، مدرس حوزه و دانشگاه به مسایل پرداخته شده در این نشست اشاره کرد:

بزرگان برای ورود به ماه محرم توصیه‌هایی دارند اینکه چه آدابی باید رعایت شود تا ثمرات و برکاتی داشته باشد؛ مثل اقامه نماز که ادب و آدابی دارد که باعث سرریز برکات باشد.

حال چرا دنبال تغییر و آثار و برکات هستیم؟ و از کجا باید فهمید که تغییر حاصل شده یا نه؟ به این دلیل است که در زندگی توحیدی باید هر روز زندگی افراد تغییر کند وگرنه دچار خسران می‌شود. چطور برای یک دانه گندم توقع رشد داریم؛ ولی برای انسان که اشرف مخلوقات نداریم؟ اگر قرار باشد که در جا بزنیم؛ یعنی رشدی نکردیم و در بزنگاه‌ها حتی نماز و روزه به کار نخواهد آمد.

در جنگ اباعبدالله(ع) اینطور گمان می‌شود افرادی که مقابل امام ایستاده‌اند از اراذل و اوباش بوده و با او بیعت نکرده بودند؛ اما سپاه مقابل امام همه حافظ قرآن بودند، نمازخوان بودند؛ با اینکه خودبرتربین بودند، نگاهشان به قیام امام متفاوت بود. استناد به قول پیامبر(ص) می‌کردند که فرموده بودند: بیعت خود را با امیرتان نشکنید و یا این قول که از جماعت یک وجب فاصله نگیرید. حال امام حسین(ع) بیان می‌کند بیعت را بشکنید و جماعت فاصله بگیرید!

چرا باید از آدم‌هایی که در آن دوره بودند حرف زد و درباره شخصیت‌شان کاوشگری کرد؟

 فرزدق شاعر نامی آن زمان نزد امام حسین آمد و گفت: «اى فرزند رسول خدا! چگونه به مردم کوفه اعتماد کردى با آن که آنان پسر عمویت ـ مسلم بن عقیل ـ و پیروانش را کشتند؟» امام(علیه السلام) از وضعیّت مردم کوفه سؤال کرد و فرزدق پاسخ داد: «قلوب الناس معک و اسیافهم علیک؛ دل هاى مردم با تو و شمشیرهایشان بر ضدّ توست!»

مگر می‌شود؟ بله اگر عمل ما منطبق با گفته‌های امام ما نباشد ما نیز این‌گونه خواهیم شد. اگر ملاک و معیار و استانداردمان را گم کنیم واقعا گم می‌شویم.

پس ما هم برای دوست داشتن خودمان هنر نکردیم؛ این‌ها ذاتا دوست داشتنی هستند. اگر دوست داشتن موجب حرکت نشود؛ پس به دردی نمی‌خورد. چرا اصلا زندگی باید منطبق با زندگی ائمه باشد؟ چون استانداردهای زندگی را ایشان دارند. ملاک آدمیت ما؛ زندگی طبق قرآن و اهل بیت هست.

مثلاً بحث حجاب اجباری که الان مطرح شده باید فهمید که مسئله حجاب در ۱۴۰۰ سال قبل در قرآن بحث شده و مرز آن مشخص شده مسئله جدیدی نیست که جای بحث داشته باشد. وقتی جامعه‌ای تخفیف بیجا و بی‌مورد خورده دیگر کسی امام را نمی‌خواهد. امام بر حق را نمی‌تواند تحمل کند و بپذیرد. مثل همان واقعه کربلا اولین بار در جهان اسلام این استانداردها در سقیفه پایین آمد. بعد از سقیفه که ۲۵ سال امام کنار گذاشته شد؛ معاویه هم فکر کرد می‌تواند حاکم باشد. همچنان امام کنار هست و جامعه تخفیف خورده؛ استانداردها پایین آمده و نمی‌تواند امام برحق را تحمل کند و در نهایت به صحرای کربلا می‌رسد. بعد از گذشت ۵۰ سال از رحلت پیامبر برای نوادگان ایشان واقعه اسفناک کربلا را برای امام حسین(ع) و همراهانش پیش می‌آورند.

در زندگی هم گاهی تخفیف قائل می‌شویم که نباید کوتاه آمد. امام صادق(ع) می‌فرمایند: «گردن خود را پل عبور مردم قرار نده». پس باید اتصال محکمی بین خود و خدا داشته باشیم و درصد و نمره‌ای برای تلاشمان بدهیم تا بدانیم چه مقدار از استانداردهای قرآن و اهل بیت فاصله گرفته‌ایم.

نمونه‌های زندگی‌های حقیرانه در عمر سعد، خولی و ... دیده می‌شود. این زندگی‌ها تخفیف خورده؛ استانداردهای پایین آمده؛ باعث شد برای سرها مسابقه بگذارند؛ در غارت پیشی بگیرند حتی سال‌ها بعد هم وقتی صحبت می‌شد؛ افتخار می‌کردند که جدشان جزء گروهی بودند که در جنگ بوده‌اند یا سرها را بر نیزه‌ها کرده بودند.  

پس از جنگ حضرت زینب(س) را از بیایان‌ها و مسیر طولانی به اسارت بردند تا هم اهل بیت اذیت شوند و هم اینکه افراد زیادی آن‌ها را در این حالت ببیند. منطق حضرت زینب(س) را در تقابل با یزید و یزیدیان و زشتی‌هایی که انجام دادند می‌بینیم؛ باز حضرت زینب(س ) هست که مثل آفتاب درخشان در تاریکی‌های می‌درخشد. به عنوان زنی که مصیبت دیده، ما از یک زن توقع اینگونه تحمل نداریم.

حضرت زینب دریافته که ذات اقدس الهی همه را مبتلا می‌کند؛ «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ  وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ» هر چقدر اخص‌تر بلا بیشتر؛ «أَلْبَلآءُ لِلْوِلاءِ»

مصیبت در تاریخ بی‌تکرار هست با توجه به اینکه کسی که صحبت می‌شود یک زن است؛ زنی که از 5 سالگی شاهد شهادت مادر است؛ در جوانی شاهد شهادت پدر است؛ در میانسالی شاهد شهادت امام حسن مجتبی(ع) و بعد هم شاهد شهادت امام حسین(ع آن هم به آن شکل در واقعه کربلا که سرها ذبح شود؛ سرها جدا شود، اجساد قطعه قطعه شود؛ اسب تازانده شود و بعد اسارت که غریب است. رو در رو شدن با کسانی‌ که استاندارد زندگیشان خفیف است؛ و حالا در اعلی مرتبه قرار است با آدم‌هایی که قابلیت درک این‌گونه آدم‌ها را ندارند چه در کوفه، چه در شام و چه زمانی‌که برمی‌گردند.

این مصیبت در محاسبات ما نمی‌گنجد. اما همین زینب(س) وقتی مقابل یزید قرار می‌گیرد؛ وقتی یزید خطاب می‌کند کار خدا را با برادر و خاندانت چگونه دیدی، فرمود: ما رایت الا جمیلا...؛ جز زیبایی چیزی ندیدم!

 به نظر می‌رسد این یک دیالوگ وحیانی است. یعنی زینب کبری پای خواسته حکیمانه خدا ایستاده ؛ یعنی حضرت زینب برای برای عزیزانش چیزی را میخواسته که خدا خواسته.

این هم به انتهای آیه اشاره دارد؛ «وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ»؛ یعنی وقتی به مقام صبر برسی زیبا می‌بینی.

اگر عنایات خدا نبود ما هم قطعا در خیلی از بزنگاه‌ها قالب تهی می‌کردیم. اما خدا به ما صبر داد. استانداردهای زندگیمان را تخفیف ندهیم. چون هیچ کس نمی‌تواند تضمین دهد که تا آخر با این عقاید خواهد ماند.

روزی آرزوی همه قدیمی‌ها این بود که راه کربلا باز شود؛ آن‌ها دعا کردند و ما کربلا رفتیم. خیلی از چیزها با دعا حل شد. هیچ‌کس گمان نمی‌کرد که شاه از کشور بیرون رود اما رفت؛ هیچ‌کس فکر نمی‌کرد جنگ تحمیلی تمام شود؛ تمام شد...

خدایا ما در مخیله امان نمی‌گنجد که رژیم صهیونیستی از بین برود و فلسطینی‌ها به سرزمین‌هایشان برگردند و بیت‌المقدس آزاد شود؛ مسجدالاقصی به دست صاحبان اصلی برگردد؛ ولی خواهد شد. همچنان که پیش‌تر از این اتفاق افتاده و در نهایت ظهور حضرت مهدی(عج) در مخیله امان نمی گنجد؛ اما خواهد شد.